ای مرغ آفتاب!
زندانی دیار شب جاودانیم
یک روز، از دریچه زندان من بتاب
***
می خواستم به دامن این دشت، چون درخت
بی وحشت از تبر
در دامن نسیم سحر غنچه واکنم
با دست های بر شده تا آسمان پاک
خورشید و خاک و آب و هوا را دعا کنم
گنجشک ها ره شانه ی من نغمه سر دهند
سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند
این دشت خشک غمزده را با صفا کنم
***
ای مرغ آفتاب!
از صد هزار غنچه یکی نیز وا نشد
دست نسیم با تن من آشنا نشد
گنجشک ها دگر نگذاشتند از این دیار
وان برگ های رنگین، پژمرده در غبار
وین دشت خشک غمگین، افسرده بی بهار
***
ای مرغ آفتاب!
با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد،
آزاد و شاد پای به هرجا توان نهاد،
گنجشک پر شکسته ی باغ محبتم
تا کی در این بیابان سر زیر پر نهم؟
با خود مرا ببر به چمنزارهای دور
شاید به یک درخت رسم نغمه سر دهم.
من بی قرار و تشنه ی پروازم
تا خود کجا رسم به هر آوازم...
***
اما بگو کجاست؟
آن جا که - زیر بال تو - در عالم وجود
یک دم به کام دل
اشکی توان فشاند
شعری توان سرود؟
(فریدون مشیری)
آنکه با زندگی می سازد،می بازد. با زندگی نساز، زندگی را بساز!
زرتشت
تجربه بهترین درس زندگی است،ولی افسوس که باید برای آن بهای گرانی پرداخت
توماس کارلایل
آنچه هستی باش
نیچه
گاهی اوقات آنقدر آرزو داری که فراموش می کنی خودت آرزوی کس دیگری هستی
........
زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
تبریک
روز شنبه ۲۳ آبان پنجاه و پنجمین سالروز تولد بزرگترین موسیقیدان کلاسیک دنیا یعنی یانی بود. من از همینجا این روز فرخنده رو به همه هواداران و عاشقان یانی تبریک می گم. اگر شما خواننده عزیز تا بحال به آهنگ های او گوش ندادید هنوز هم دیر نشده. به شما توصیه می کنم یکی از بهترین احساسات زندگی رو با موسیقی یانی تجربه کنید